جمعه گذشته (۱۹ مرداد ۱۴۰۳) کارم به اورژانس کشید. از ساعت ۵ بعد از ظهر، درد شدید در پهلو و پایین شکم شروع شد. هر پنج دقیقه میرفتم دستشویی، هر چی میخوردم بالا میآوردم و تمام بدنم رو عرق گرفته بود. امیدوار بودم یک ساعته درد تموم بشه تا بتونم با پای خودم برم دکتر. اما متاسفانه، درد تا ساعت هفت غروب ادامه داشت. از مادرم خواستم زنگ بزنه اورژانس. با ۱۱۵ که تماس گرفتیم، چندتا سوال ازم پرسیدن و گفتن چون کمرت هنوز صاف میشه پس خودت برو اورژانس نزدیکترین بیمارستان.
برادرم لطف کرد اومد دنبالم. ساعت ۱۹:۵۲ بهم اجازه دادن روی یکی از تختهای اورژانس بیمارستان نور شهریار دراز بکشم. ده دقیقهای منتظر موندم تا پرستارها و دکتر فرشین واقف به سراغم بیان. به محض اینکه سِرُم و آمپول تزریق شد، آروم گرفتم.
خیلی فوری، کارهای سونوگرافی و سی تی اسکنم انجام شد. نتیجه این شد: هیدرویورترونفروز متوسط در سمت چپ دیده میشود. سنگ کلیه داشتم. بعد از دو ساعت در ۲۱:۵۷ مرخص شدم.
در مجموع، پنج پرستار و یک پزشک، در بخش اورژانس به من کمک کردند. دستشون درد نکنه. هزینه تشخیص و معالجم چیزی بیش از پنج میلیون تومن شد که بیمه هفتاد درصدش رو پرداخت کرد.
اگر بخوام به بخش اورژانس بیمارستان نور شهریار امتیاز بدم، از ۵ چهار میدم. پرستارها و آقای دکتر فرشین واقف خیلی مهربون و کار بلد بودند اما راستش اونجور که باید اورژانسی کار انجام نشد. وقتی روی تخت خوابیدم، به عنوان یه بیمار اورژانسی توی درد شدید، مدت زمان زیادی منتظر موندم. اون هم بخاطر پیگیری برادرم بود که بعد از ۱۵ دقیقه بهم سِرُم زدن. از اونجایی که بخاطر درد فریاد نمیزدم، تشخیصشون این بود که چندان اورژانسی نیستم. در مجموع، موقع بیرون اومدن از اورژانس راضی بودم و درد نداشتم. شاید یه دلیلش این بود که بهم سوپ و زرشک پلو با مرغ دادن! 😁
۰۹۰۰۵۵۵۲۴۲۸